مدح و مناجات با حضرت جواد الائمه علیهالسلام
ای شهریار مملکت بذل و فضل و جود از ما به آسـتان تو جانـا دو صد درود تـو شـعـر جـاودانـه جـود و کـرامـتـی من با کـدام واژه تــوانـم تـو را سرود سر تا به پا عـنـایـتی و پا به سر کـرم صدها چو حاتمند به پیش تو در سجود ای آســمـــان آبـی اقــلـــیــم ارتــضــا وی زیـنـت و فـروغ ده گـنـبـد کــبـود هستی جواد و جمله کـریمان روزگار باشند قـطرهای و تو هستی مثـال رود تو برتر از خـیالی و مافـوق فهم خلـق باید که وصف حسن ترا از خدا شنود در بخشش و عطا و سخاوت یگانهای آری وجـود جـود ز جود تو شد وجود این بس به شأن تو که جـواد الائمهای با تو خدا به خلق در مرحـمت گـشـود مهر و ولای حضرتت اندر قیام حشر بـاشـد کـلـیـد بـاب بـهـشـت حـق ودود صد شکر حی لم یزلی را که در جهان مهر و محبتت شده ما را چو تار و پود زاهـد اگر خـیـال بـهـشـت بـرین کـنـد یاسر هوای کوی تو دارد به صد درود |